سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یار درونی

دیدید مادر میخواداز خونه بره بیرون به دخترش میگه غذارو  به تو سپردم...بعد دلش انگار اروم نمیشه میگه چند دقیقه دیگه ابلیمو بریز...داره چادر سر میکنه میگه هویجها کاملا پختش اضافه کنیا...بعد دم در میگه:...میخواد در رو ببنده میگه دیگه سفارش نکنما اینکارو کن...دوباره توصیه...تازه بیرون که میره دوبار زنگ میزنه میگه این کارشو کردی؟؟

دختره میگه مگه به من نسپردی پس چرا اینهمه سفارش میکنی؟؟خودم بلدم...به من اعتماد نداری؟؟

معلومه دختره تازه کاره و مادر هنوز بهش اعتماد نداره وگرنه اگه همین دختر  10 سال دیگه خونه مادرش بیاد...مادر میگه شب مهمون داریم و دیگه هیچی نمیگه حتی نمیاد به اشپزخونه سر بزنه ...

وقتی یه ادم کم سواد که احساس میکنه هیچی نمیدونه به مشکل قانونی برخورد میکنه و وکیل میگیره یه وکیل معتمد و معتقد ،بهش میگه مشکلم اینه و همه چی رو به وکیل میسپاره ،مدام نظر نمیده هرچی وکیل بگه میگه چشم!اما اگه فردی که لیسانس حقوق داره و وکیل میگیره مدام نظر میده ،هی زنگ میزنه اینو چه کردی اونو چه کردی!!کاش اینطوری کنی کاش اینو بگی...

خدا نکند ما در بحث توکل به خدا یکی از دوحالت بالا را داشته باشیم.به خدا بگیم این امر رو به تو میسپارم بعد هی بیایمو سفارش کنیم گویا نعوذ بالله به او اعتماد نداریم ویا خودمونو دانا میدونیم و میگیم ای کاش اینطور میشد یا اونطور...

اگر کسی خدا را وکیل میگیرد و به او توکل میکند و میداند او از دلسوزترین انسانها به او دلسوزتراست حتی از خود فرد !! و ایمان داشته باشد او به همه چیز علیم است و حکیم و قادر...ایا نگرانی دارد ؟ایا مدام راه حل به او نشان میدهد؟؟

ما برای خودمان و خوشبختی خودمان یک سری مسائل را در نظر گرفتیم و بدون اینکه بدانیم برایمان شر است یا خیر(چه بسیار خیرهایی که شر میپندارند و چه بسیار شر هایی که فکر میکنند خیر است)

از خدا با اصرار و نذر و نیاز فراوان میخواهیم"مثلا فکر میکنم اگه پزشکی دانشگاه تهران قبول بشم خیر است و مدام نذرو نیازو اصرار به این رشته و دانشگاه دارم...بله ما باید اهداف بزرگ داشته باشیم و تمام سعی خود را بکنیم که به ان برسیم اما بعد 2 سال تلاش فراوان نشد...یا اتفاقاتی که در ان دخیل نبودم افتاد باید بدانم به خدا توکل کنم و بدانم حتما خیری در این است...چه بسیار افرادی را به چشم دیده ام که بعد چند سال پشیمان از بهترین رشته و دانشگاهشان بودند که با اصرار و بدون توکل گرفتند..".فهم اینکه هر فردی ظرفیتی دارد و خوشبختی و سعادت انسانها و راه هر کدام به سوی ان باهم متفاوت است برای برخی سخت است.

ما گاهی برای خود قالبهایی درست میکنیم و اصرار داریم خدا ما را به ان شکل در اید در صورتیکه باید خمیر بی شکلی باشیم و خود را در دستان خدا رها کنیم و از او بخواهیم به ما شکل بدهد ...شکلی که به خیر دنیا و اخرت ماست و او دوست دارد.

ما گاهی صفحه ای را پر از نقشه ها  میکنیم و سیاه میکنیم بعد پیش خدا میرویم و میگوییم بنویس ...باید صفحه ی سفید ببریم و از خدا بخواهیم هر انچه خیر به عباد صالح دادی برایمان بنویس..قنوت نماز عید فطر:اللهم انی اسئلک خیر ما سئلک عبادک الصالحون...

 






نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91 مرداد 26 توسط یار
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin