• وبلاگ : يار دروني
  • يادداشت : سفر بدون تصادف
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شقايق 

    بعد از چند بار گوش دادن..

    اين يکي هم بلاخره به دلم نشست..

    + شقايق 

    ما رو دست کم گرفتيد؟؟!!

    راستش بار اول که گوش کردم فکرکردم درمورد يکي از ائمه ست بعد که گفت "جان منو سيد علي" فهميدم اشتباه کردم. ولي بااون وجود خوشم اومد .. نميدونم يه جوري بود که به دلم نشست و واسه خودمم خيلي عجيب بود..

    ولي اين يکي نميدونم چرا نميچسبه به دلم !!

    ولي يه حس غريبي ميگه از اين هم خوشم خواهد اومد...البته اگه عوض نکنيد و اجازه بديد يه مدت گوش بنماييم !!

    + شقايق 

    اي بابا..

    ما تا ميايم به اين مداحي اينجا عادت کنيم عوض ميفرماييد..

    اون قبليه(چشم منو امر ولي..جان منو سيدعلي) جزو کمتر مداحيايي بود که من دوست داشتم.. من سخت از يه چيزي خوشم مياد !!

    اي صبا با تو چه گفتند که خاموش شدي؟
    چه شرابي به تو دادند که مدهوش شدي؟
    تو که آتشکده عشق و محبت بودي
    چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدي؟
    به چه دستي زدي آن ساز شبانگاهي را
    که خود از رقت آن بيخود و بي هوش شدي؟
    تو به صد نغمه زبان بودي و دل ها همه گوش
    چه شنفتي که زبان بستي و خود گوش شدي؟!
    خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
    نه گمان دار که رفتي و فراموش شدي
    تا ابد خاطر ما خوني و رنگين از توست
    تو هم آميخته با خون سياووش شدي
    ناز مي کرد به پيراهن نازک، تن تو
    نازنينا چه خبر شد که کفن پوش شدي؟!
    چنگي معبد گردون شوي اي رشك ملک
    که به ناهيد فلک همسر و همدوش شدي
    شمع شب هاي سيه بودي و لبخند زنان
    با نسيم دم اسحار هم آغوش شدي
    شب مگر حور بهشتي ات به بالين آمد
    که تواش شيفته زلف و بناگوش شدي؟
    باز در خواب شب دوش ترا مي ديدم
    واي بر من که توام خواب شب دوش شدي
    اي مزاري که صبا خفته به زير سنگت
    به چه گنجينه اسرار که سرپوش شدي
    اي سرشك اين همه لبريز شدن آن تو نيست
    آتشي بود در اين سينه که در جوش شدي
    شهريارا به جگر نيش زند تشنگي ام
    که چرا دور از آن چشمه پرنوش شدي؟
    محمد حسين بهجت تبريزي(= شهريار)..