سلام بر مصطفای اعظم خدا
سلام بر رسول الله و عرض تبریک مبعث
سلام بر مصطفی چمران
سلام بر شهید عاشقی که ایمان و اخلاص و علم و عشق و احساس و سر سختی و زندگی و شهادت و عرفان و منطق را به زیبایی در هم امیخت وروز شهادتش به حق روز بسیج اساتید نام نهاده شد.
سلام بر مصطفی احمدی روشن
شهید معاصری که روز پدر داغ از دست دادنش دوباره تداعی شد و راه و ارمانش هدفو انگیزه ی ماشد
حسن بن جهم می گوید: در محضر امام رضا (ع) بودیم، سخن از امام کاظم(ع) به میان آمد، امام رضا (ع) فرمود: با این که عقل های مردم قابل مقایسه ی منطقی با عقل پدرم (امام کاظم) نبود، گاهی با غلامان سیاه خود در امور مختلف، مشورت می کرد و به رأی و فکر آن ها احترام می گذاشت.
شخصی به پدرم گفت: آیا با غلامان سیاه مشورت می کنی؟!
در پاسخ فرمود: «ان الله تبارک و تعالی ربما فتح علی لسانه؛(1) همانا خداوند متعال چه بسا راه حل مشکلی را بر زبان همان غلام سیاه بگشاید
امام همام حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام، هفتمین امام ما شیعیان می باشند. ولادتشان بنابر نظر معروفتر در سال 128 در ابواء _ جایی میان مدینه و مکه _ و شهادتشان در سال 183 در بغداد بوده است. امامت آن بزرگوار از سال 148 و پس از امام صادق علیه السلام آغاز شده و در نتیجه مدت 35 سال عهده دار منصب الهی امامت بوده اند . آن حضرت در دوران امامت خویش با چهار خلیفه عباسی هم عصر بوده اند:
1_ منصور دوانقی ( 158 _136 )
2_ محمد معروف به مهدی عباسی ( 169 _158 )
3 _ هادی عباسی ( 170 _ 169 )
4 _ هارون الرشید (193 _ 170 )
امام از ابتداء امامت تا زمانی که توسط هارون تبعید شد( ظاهرا در سال 179 ) مدینه را پایگاه فرهنگی و تربیتی خود قرار داده بود _ جز در مدت بازداشت مهدی عباسی که گویا طولانی نبوده است.
بر آنیم تا در این نوشتار مختصر زوایایی از مدرسه فرهنگی امام کاظم علیه السلام را بکاویم باشد که مورد توجه قرار گیرد . در اینجا به چند جنبه اجتماعی و چند جنبه تربیتی اشاره می کنیم:
اداره دانشگاه جعفری
با توسعه مدرسه فکری - فرهنگی شیعه توسط امام باقر و امام صادق علیهماالسلام شیعیان زیادی از دور و نزدیک برای کسب فیض به محضر امام کاظم علیه السلام می رسیدند و در مدینه و مخصوصا در ایام حج که امام عازم مکه بودند از آن حضرت استفاده می کردند. ما در علم رجال راویان زیادی داریم که شاگرد مشترک امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام هستند: عبدالله بن مسکان، علی بن جعفر- برادر امام – ، جمیل بن دراج ، جمیل بن صالح ، عبد الکریم بن عمرو ، عبد الملک بن عتبة، سماعة بن مهران، صفوان جمال از این جمله اند.
بحمدالله احادیث متعددی از آن حضرت در زمینه عقاید و اخلاق و احکام در اختیار ما قرار دارد که امروزه مورد استفاده اندیشمندان اسلامی قرار می گیرد.
دفاع از سنت در عین عقل گرایی
با گسترش مکتب فکری «رای» در عراق و روی آوردن بسیاری از علماء و دانشجویان فقه به «قیاس» امام کاظم علیه السلام با واکنش روشن وارد صحنه شدند و بر حفظ تعبد نسبت به آنچه در دین خدا – قرآن و سنت – است، پای فشردند. امام در این زمینه ابائی از تخطئه مکتب ابوحنیفه نداشتند. در عین حال و با اینکه حضرت از اعمال کردن قیاس ظنی و عقل بافی های موهوم منع می کردند، نسبت به اهمیت عقل و جایگاه آن در دین توجیهات جالبی ارائه فرمودند. اگر ما از امام موسی بن جعفر علیهماالسلام داریم که: «ان احکام الله لاتقاس »(1)، این تعبیر را هم از آن حضرت داریم که: « ان الله تبارک و تعالی اکمل للناس الحج بالعقول»(2) (حدیث مفصل هشام در اوایل اصول کافی در این زمینه ملاحظه شود).
در مکتب فکری اهل بیت علیهم السلام استدلالات عقل اگر گمان آور و موهوم باشد، همانند قیاس پذیرفتنی نیست اما استدلالات روشن عقلی کاملا مورد توجه است. شرح این بحث در کتب مفصل پیگیری می شود.
گسترش شبکه وکالت
با گسترش شیعیان در مناطق مختلف سرزمین اسلامی نیاز به یک شبکه ازتباطی هر روز بیش از پیش جلوه می نمود و اهل بیت علیهم السلام هم بر همین اساس اقدام به تاسیس شبکه وکلا نمودند. اگرچه این مساله قبل از حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام آغاز شده است ولی به جرات می توان گسترش آن را به آن امام نسبت داد.
اسامی افراد زیر بعنوان وکیل آن حضرت در تاریخ ثبت شده است : مفضل بن عمر جعفی، عبد الرحمن بن حجاج، عبد الله بن جندب، علی بن یقطین، اسامة بن حفص، ابراهیم بن سلام نیشابوری، یونس بن یعقوب، علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی، احمد بن ابی بشر سراج، عثمان بن عیسی رواسی، منصور بن یونس، حیان سراج.(3)
به طور کلی وظیفه وکلا دریافت و تحول وجوهات شرعی و هدایا، کمک به مستمندان و ایفاء نقش ارتباطی میان ائمه و شیعیان بوسیله نامه ها و توقیعات بوده است .
نامه نگاری به دوستداران
همانطور که در بخش قبل اشاره شد با پخش شدن شیعیان در مناطق مختلف نیاز به حفظ رابطه میان مردم و امام جدی بود. مراسلات در این زمینه نقش مهمی را ایفا می کرد. از امام موسی علیه السلام بیش از 100 نامه در موضوعات مختلف و خطاب به افراد گوناگون بر جای مانده است که امروزه مورد استفاده ما قرار می گیرد.(4)
کمک به محرومان
از جمله مطالب مهم و معروف در زندگی حضرت، کمک به محرومان و نیازمندان است. سخاوت ایشان و دادن سکه های طلا و نقره به این افراد تا حدی بوده است که در میان مردم ضرب المثل شده بود.(5) ابن جوزی در زمینه مذکور می نویسد: «کان اذا بلغه عن احد شی بعث الیه بحال»(6)؛ اگر خبر گرفتاری کسی به ایشان می رسید برایش پول می فرستاد. امام در یکی از نامه های خویش درباره رفع حاجت برادران دینی نوشتند: «اعلم ان الله تحت عرشه ظلا لا یسکنه الا من اسدی الی اخیه معروفا اونفس عنه کربة او ادخل فی قلبه سرورا »(7)؛ بدانکه خدا را در زیر عرشش سایه (و مقامی) است که در آن جزء کسی که به برادرش خوبی کند یا گرفتاری او را منع کند یا در قلب او سرور و شادی ایجاد کند قرار نخواهد گرفت.
زینت سحرخیزان
در احوالات حضرت است که عابدترین مردم زمان خود بودند: «کان ابوالحسن موسی علیه السلام اعبد اهل زمانه»(8) و در مدینه به ایشان زینت سحرخیزان لقب داده بودند : «و کان الناس بالمدینة یسمونه زین المتهجدین».(9) در ایام زندان هم روش امام احیاء شبها به عبادت خدا و روزه گرفتن در اکثر ایام بوده است.(10)
صبر و حوصله در اصلاح دیگران
از جمله ابعاد آموزنده مدرسه امام حوصله و تحمل اذیت ایشان است. کاظم یعنی کسی که خشم خویش را فرو می خورد و چه لقب مناسبی است برای ایشان. در احوالات حضرت است که فردی از اولاد خلیفه دوم ایشان را آزار داده و مورد اهانت قرار می داد. برخی از افراد اجازه خواستند تا او را از بین ببرند امام به شدت آنها را منع کردند. ایشان آدرس او را گرفتند و روزی برای دیدنش به مزرعه او در اطراف مدینه رفتند و با محبت و احترام با او صحبت کردند و کمک مالی زیادی هم به او نمودند. کار به جایی رسید که آن مرد از مدافعین حضرت شد و با دوستانش در این موضوع به نزاع بر خواست پس از این ماجرا حضرت به اطرافیان فرمودند: کاری که شما می خواستید انجام بدهید بهتر بود یا کار من ؟! هم مشکلش را حل کردم هم شرّ او برطرف شد.(11)
از خدای متعال توفیق پیروی از سیره آن بزرگمرد را می طلبیم و صلوات و برکات الهی را بر محمد و آله محمد طلب می نمائیم و الحمد لله .
معصومه جان!
اشک های ما را با دستان نوازشگرت پاک کن و سرهای ما را به دامان بگیر.
قصه تنهایی ما در ظلمت هارونالرشید جهانیم.
ای از زندان پر کشیده رازهایی را بر ما ببخشا!
شیعیانت را دریاب، ای غریب زندان بیکسی که درد بیکسی، ما را زمینگیر کرده است.
قصه تنهاییات در زندگی ما جاری است؛ غربت را با نام تو میشناسیم و از ظلمت، به اسم اعظم تو پناه میبریم.
هر وقت در ظلمت تنهایی دلمان میگیرد، بیاختیار میگوییم: «یا موسی ابن جعفر علیهالسلام » ما زنجیری زندان نفس گناهکار خویشیم؛ گذشتن از غضب را به ما بیاموز تا عقل الهی رهنمون تصمیمهامان گردد، ای کاظم!
ای مهار کننده اژدهای نفس و ای ید بیضای علم!
ای موسی خاندان علی علیهالسلام ! جهان به سخنان گهربار تو و پدران و فرزندانت محتاجتر است تا علوم خاکی.
شیرینی کلامت را بر ما بچشان!
اشکهایمان را رنگ معرفت بخش.
عزای فراقت را به صبر عالمانه مبدل کن!
دعا کن تا شیعیان رنج چندین سالهات باشیم و علمِ ابدیات.
لینکهای جامع زیر در شناخت بیشتر امام مار ا یاری میدهند.
سلام
زمانها مهم هستندوماه رجب ماه دریافت و امادگی روحی واستعدادعبادت است.
ماه رجب ماه حرام است و همانطور که حرمت زیاد است و سرعت بالا رفتن زیاد است باید مراقب گناهان باشید چون گاهی سرنوشت را تغییر میدهد.
در ماه رجب آنقدر روزه مستحب است که گاهی کسانی که توانایی ندارند مد طعام ماه را حساب کرده و پرداخت میکنند.
خداوند بهشت را در ماه رجب و شعبان حراج زده است"یا من یعطی القلیل باکثیر"
اقای جوادی املی:دعاها را گسترش دهید،فردی و اجتماعی و منطقه ای و جهانی.
خدا برایش فرقی نمیکند که حاجتی فردی را بدهد یا جهانی را بدهد.
اجابت دعا کار یدی نیست،زحمت عملی ندارد،اجابت از جنس اراده ی پروردگار است.
"اذا اراد شیءاان یقول له کن فیکون"
مثال:
برای شما تهیه ی یک قطره اب اسان است و یک سطل اب دشوارتر و پر کردن یک استخر اب بسیار دشوارتر اما
خود شما یک قطره اب را تصور کنید و یا یک اقیانوس را!
ایا تصور یک قطره اب با یک اقیانوس اب برای شما فرقی میکند؟
خیر
فاصله ی اراده و تصور شما چقدر است؟ایا زحمتی دارد؟
براورده شدن حوائج برای خدا از جنس اراده است
فاصله ای بین تصور و اراده وجود ندارد.
انسان در بعد ادراک و کشف خود و جهان، از نیروی "عقل و وجدان" و در بعد انگیزه ها، از "جاذبه های معنوی" نیز برخوردار است.
وجدان (ضمیر) (2)
وجدان،امری فطری ویکی از مراتب روح یا بعدملکوتی انسان است. این مفهوم خوددارای مراتبی بوده، برحسب هرمرتبه، بصورت مطلق یا اضافه بکار می رود. (3) وجدان، که از آن به وجدان روانشناسی، وجدان عقلایی، وجدان نوعی، وجدان فطری، خود انسان یا من ملکوتی نیز تعبیرمی گردد،عبارت است از "استعداد آدمی نسبت به تمییز خیر و شر".
ایدئولوژی عام و انسانی مانند ایدئولوژی اسلامی، نوعی شناخت از انسان دارد که از آن به فطرت تعبیر می شود. از نظر اسلام; انسان در جریان خلقت، مقدم بر تاثیر عوامل تاریخی و عوامل اجتماعی، دارای بعد وجودی خاص شده و استعدادهای والا که او را از حیوان متمایز می کند و به او هویت می بخشد، به او داده شده است. طبق این نظر انسان در متن خلقت از نوعی "شعور و وجدان نوعی" که در همه انسانها وجود دارد بهره مند شده و همان "وجدان فطری" به او تعین نوعی و صلاحیت دعوت، مخاطب واقع شدن، حرکت و جنبش داده است. این ایدئولوژی ها با تکیه به وجدان فطری مشخص نوع انسان، دعوت خود را آغاز می کنند و حرکت می آفرینند. (4)
انسان در مرتبه ای از وجود، دارای "من طبیعی" و "ملکی" است و در مرتبه ای دیگر دارای "من ملکوتی"; یعنی همان که در قرآن از آن به «نفخت فیه من روحی(حجر:29)» تعبیر شده است. وجدان عمومی همین "خود" است که از آن به خود ملکوتی تعبیر می شود و درست در مقابل آن، خود شخصی (فردی، نفسانی) قرار دارد. اسلام در مبانی و اصول تربیتی و اخلاقی خود "وجدان عمومی" را اصل شمرده و با "خود نفسانی" مبارزه می کند. منظور از وجدان عمومی فقط دوست داشتن همه انسانها نیست بلکه بالاتر از آن، دوست داشتن همه اشیاء و در عین حال، برداشتن موانع در عمل و در مسیر تکامل است. (5)
قرآن "ضمیر" انسانی را به عنوان یک منبع معرفت ویژه نام می برد. از نظر قرآن، سراسر خلقت، آیات الهی و علائم و نشانه هایی برای کشف حقیقت است. قرآن از جهان خارج انسان، به "آفاق" و از جهان درون انسان، به "انفس" تعبیر می کند(فصلت:53) و از این راه اهمیت ویژه ضمیر انسانی را گوشزد می نماید. اصطلاح آفاق و انفس در ادبیات اسلامی از همین جا پدید آمده است.
جاذبه های معنوی
از نظر اسلام، انسان موجودی است که میل دارد آزاد و رها باشد و هر کاری که می خواهد انجام دهد;(قیامت:5) ولی از سوی دیگر، جاذبه های معنوی به انسان این امکان را می دهد که دایره فعالیتش را از حدود مادیات توسعه دهد و تا افق عالی معنویات بکشاند. اصول انگیزه های معنوی عبارت است از: علم طلبی، خیر اخلاقی، زیبایی دوستی و خداجویی (خداپرستی). (6)
ازنظرقرآن،انسان از آن جهت که انسان است، جز یک کشش درونی ویژه برای حرکت در مسیر فطری خویش ندارد و آن انگیزه خداجویی و حرکت دائمی بسوی اوست: «انا لله و اناالیه راجعون » (بقره:156) و همین جاذبه است که آدمی را به مقام لقاء الهی می رساند: «یاایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه.» (7) براساس این نگرش گونه های مختلف انگیزه های والای بشری از قبیل عدالت، حق، صدق، کرامت،زیبایی وجاودانگی و نفرت داشتن از ظلم، باطل، کذب، پستی، زشتی و نیستی، همه در راستای انگیزه "خدا دوستی" دیده می شود. (8)
ارزشها و ضد ارزشها
از نظر قرآن، انسان موجودی است برگزیده از طرف خداوند;(طه: 122) خلیفه و جانشین او در زمین;(بقره: 30) نیمه ملکوتی و نیمه مادی; (انعام:165) دارای فطرتی خدا آشنا;(سجده:9)آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسئول خویشتن و جهان;(اعراف:172) مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان;(احزاب:73)ملهم به خیر و شر;(شمس:7)وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می شود و به سوی قوت و کمال سیر می کند و بالا می رود، اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی گیرد;(رعد:28) ظرفیت علمی و عملیش نامحدود است;(بقره:31) از شرافت و کرامت ذاتی برخوردار است;(اسراء:7) احیانا انگیزه هایش هیچگونه رنگ مادی و طبیعی ندارد;(فجر:28)حق بهره گیری مشروع از نعمتهای خدا به او داده شده است، ولی در برابر خدای خودش وظیفه دار است. او برای عبادت آفریده شده،(ذاریات:56)فقط با یاد و پرستش او خود را می یابد و اگر خدای خویش را فراموش کند، خود را فراموش می کند و نمی داند که کیست، برای چیست و چه باید بکند و کجا باید برود.(حشر:18) او همینکه از این جهان برود و پرده تن که حجاب چهره جان است دور افکنده شود، بسی حقایق پوشیده بر وی آشکار می گردد.(ق: 22)
در عین حال، همین موجود، در قرآن، مورد بزرگترین نکوهشها و ملامتها قرار گرفته است: «او بسیار ستمگر و بسیار نادان است.»،«او نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است »، «او آنگاه که خود را مستغنی می بیند طغیان می کند.»،«او عجول و شتابگر است.»،«او تنگ چشم و ممسک است.» ، «او مجادله گرترین مخلوق است.»،«او حریص آفریده شده است.» ، «اگر بدی به او رسد، جزع کننده است و اگر نعمت به او رسد، بخل کننده است.»(احزاب:72)
از نظر قرآن، انسان ممدوح، انسان با ایمان و انسان مذموم، انسان فاقد ایمان است. (9) (اعراف:179)