شعر منتشر نشده شهریار درباره رهبر معظم انقلاب
به گزارش باشگاه خبرنگاران شعر منتشر نشده شهریار درباره رهبر انقلاب به همراه متن تقدیمی این شاعر به شرح زیر است:
بر آستان والای آیت الله خامنهای ریاست جمهوری اسلامی محبوب و امام جمعه بزرگوار تهران تقدیم و توفیق روزافروز ایشان و امام امت و رزمندگان اسلام را شب و روز به دعا مسئلت مینمایم.
رشگم آید که تو حیدر بابا
بوسی آن دست که خود دست خداست
راستان دست چپ از وی بوسند
که خدا بوسد از او دست راست
در امامت به نماز جمعه
صد هزارش بخدا دست دعاست
من بیان هنرم، یک دل و بس
او عیان هنر از سر تا پاست
او شب و روز برای اسلام
پای پویا و زبان گویاست
او چه بازوی قوی و محکم
با امامی که ره و رهبر ماست
شهریارا سری افراز به عرش
کو نگاهیش به (حیدربابا) ست
تبریز- دوازدهم ذیالحجه/ 1407 هجری قمری مطابق هفدهم امرداد /1366 شمسی
سیدمحمدحسین شهریار (در هشتاد و دو سالگی)
------------------------
شعر دیگری از شهریار در وصف رهبر عزیز انقلاب
تنها ای غریو تو ارغنون دلم
سطوت خطبهات ستون دلم
خطبههای نماز جمعه تو
نقشه حمله با قشون دلم
چشم از نقش تو نگارین است
مینگارد مگر بخون دلم
عقل من پاره میکند زنجیر
که به سر میزند جنون دلم
من هم از آن فن و فنون دانم
که جنون زاید از فنون دلم
کلماتت چو تیشه فرهاد
میشکافند بیستون دلم
وز مواعظ که میکنی آنگاه
صبر میزاید از سکون دلم
انقلاب من از تو اسلامی است
که حریفی به چند و چون دلم
بازوان امام آنکه دگر
بی قرین است در قرون دلم
چشم امیدی و چراغ نوید
هم شکوهی و هم شکون دلم
در رکوع و سجود خامنهای
من هم از دور سرنگون دلم
خاصه وقت قنوت او کز غیب
دستها میشود ستون دلم
او به یک دست و من هزاران دست
با وی افشانم از بطون دلم
عرشیان میکنند صف به نماز
از درون دل و برون دلم
پیرم از چرخ واژگون و علیل
بشنو از بخت واژگون دلم
چون کمانی خمیده ایم لیکن
تیرآهی است در کمون دلم
طوطی عشقم و زبان از بر
جمله ماکان و ما یکون دلم
در ترازوی سنجشم مگذار
ای کم عشق تو فزون دلم
«شهریارم» لسان حافظ غیب
شعر هم شانی از شئون دلم
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 شهریور 27 توسط
یار
آیتالله جاودان در درس اخلاق:
اگر مادرت راضی نیست درس اخلاق نیا/ گاهی همراه درد بصیرت هم به آدم میدهند
آیتالله حقشناس که در طول عمر به انواع بیماریها دچار بودند نقل کردند که شبی گله کردند و خوابیدند. در خواب به او گفتند که وقتی دچار فلان مرض شدی فلان چیز را به تو دادیم و دانه دانه شمردند تا اینکه از گلهمندی خود پشیمان شد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، آیتالله محمدعلی جاودان از اساتید اخلاق شهر تهران در تازهترین جلسه اخلاق خود با ذکر چند حدیث در رابطه با حسرت انسان در قیامت سخن گفت.
وی با بیان این که مفاهیم ممتاز و درجه اولی در احادیث، دعاها و زیارتنامههای شیعه وجود دارد که در هیچ کجای دیگر یافت نمیشود، به این حدیث امیرالمؤمنین اشاره کرد: إِلهِى! إِنَّهُ مَنْ لَمْ یَشْغَلْهُ الوَلُوعُ بِذِکْرِکَ، وَلَمْ یَزْوِهِ السَّفَرُ بِقُرْبِکَ، کانَتْ حَیاتُهُ عَلَیْهِ مَیْتَةً، وَ مَیْتَتُهُ عَلَیْهِ حَسْرَةً.
این استاد اخلاق در ادامه، به شرح این حدیث پرداخت و گفت: کسی که به ولع ذکر خدا مشغول نباشد، صد نوع ولع دیگر دارد و گویی برای هر کاری سفری میکند که به هیچ جا نمیرود. اگر تمام مشغولیتهای انسان اینگونه باشد که به قرب خدا منتهی نشود زندگیاش هیچ فرقی با مرگ ندارد و همهاش حسرت خواهد بود.
این استاد اخلاق به نقلی از آیتالله حقشناس اشاره کرد و اظهار داشت: دنیا دارالتجارهای است که با مرگ درش بسته میشود و دیگر هیچ سودی به انسان نمیرسد. پس کسی که زندگیاش با مرگ هیچ فری ندارد هم درِ دارالتجارهاش بسته است و هیچ سودی نخواهد داشت.
وی در ادامه با اشاره به حدیثی از رسول خدا مبتنی بر «هیچ ساعتی بر فرزند آدم نمیگذرد که در آن خدا را یاد نکرده باشد مگر اینکه روزی حسرت آن ساعت را خواهد خورد» تصریح کرد: برای نجات از این حسرت راهی هست. هرچه انسان به طاعت خدا بپردازد گویی در یاد خدا بوده هرچند که آن لحظات دقیقاً به یاد خدا نبوده باشد.
آیتالله جاودان در توضیح این مطلب افزود: ممکن است مادر شما بگوید من تنها هستم و به جلسه اخلاق نرو. اگر نزدش بمانی طاعت خدا را انجام دادی. ولو اینکه در خانه نشستهای و به کار دیگری مشغول هستی؛ بنابراین اگر هرکاری که انجام میدهی مطابق با وظیفه باشد، طاعت خدا را کردهای و اگر روزت به طاعت خدا گذشت، گویی تمام روز در یاد خدا بودی.
وی به بیان حدیث دیگری از حضرت رسول(ص) مبنی بر «همانا اهل بهشت حسرت هیچ چیز از امور دنیا را نمی خورند مگر ساعتی که بر آنها گذشته و در آن به یاد خدا نبودهاند» پرداخت و خاطرنشان کرد: ما در این دنیا برای چیزهای بسیاری مانند بیماری حسرت می خوریم. اما حسرت واقعی در روز قیامت، حسرت آن ساعتی است که از یاد خدا غافل بودهایم. آیتالله حقشناس که در طول عمر به انواع بیماریها دچار بودند نقل کردند که شبی گله کردند و خوابیدند. در خواب به او گفتند که وقتی دچار فلان مرض شدی فلان چیز را به تو دادیم و دانه دانه شمردند و او از گلهمندی خود پشیمان شد و عذر خواست.
این استاد اخلاق در ادامه خطاب به حاضران در جلسه گفت: آیا این دلهای معمولی امکان دوام در ذکر خدا را دارد؟ دلهایی که در نماز که مرکز اصلی ذکر خداست، در بازار و کلاس و کتاب و ... است. دل اگر چکش خورده باشد و کار کرده باشد و بلا دیده باشد و زحمت کشیده باشد، میتواند به آن ذکر برسد. اگر توانایی یاد خدا به دوام را پیدا کرد، به بهشت نقد میرسد.
وی افزود: بهشت نقد، بهشتی است که از همین دنیا آغاز میشود. هرکس به مرحوم آیتالله بهجت مراجعه میکرد ایشان میفرمود ذکر استغفار بگویید. ذکر استغفار آن کاری است که میتواند دل انسان را به اینجا برساند. هیچ چیز دیگری هم لازم نیست. البته استغفاری که با توجه باشد. استغفار دردِ دل زحمت نکشیده و چکش نخورده را دوا میکند.
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 شهریور 26 توسط
یار
در تفسیر سوره بینه، در معنای آیه «خیرُ البَریة» در سایت وزارت اوقاف و
ارشاد عربستان سعودی، که تفاسیر وترجمه های قرآن کریم را دارد:
به این آدرس بروید:
http://quran.al-islam.com/Page.aspx?pageid=221&BookID=13&Page=598
آخر صفحه، خط آخر و جمله آخر صفحهرا ببینید:
*{7}إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ
خَیْرُ الْبَرِیَّةِ*
یَقُول : مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ مِنْ النَّاس فَهُمْ خَیْر الْبَرِیَّة .
وَقَدْ : 29208 - حَدَّثَنَا اِبْن حُمَیْد , قَالَ : ثنا عِیسَى بْن
فَرْقَد , عَنْ أَبِی الْجَارُود , عَنْ مُحَمَّد بْن عَلِیّ { أُولَئِکَ
هُمْ خَیْر الْبَرِیَّة } فَقَالَ النَّبِیّ صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ
وَسَلَّمَ : " أَنْتَ یَا عَلِیّ وَ شِیعَتک "
پیامبر(ص) فرمود: منظور از خیرالبریة، علی جان تو هستی و شیعیان تو.
البته قبل از اینکه خبر دار بشن و برش دارن برید ببینید!
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 شهریور 6 توسط
یار
این مطلب قدیمیه وشاید شما هم خونده باشید ولی همواره خوندنش برام جذاب بوده
اگرآخرین مطلبی که مطالعه کرده اید تصمیم کبری بوده است، اگر قدرت تحلیل شما در حد پت و مت است ،اگر فرق اگزستانیالیسم و هویج را نمی دانید، نگران نباشید بسته های آموزشی " روشنفکری در 5 دقیقه " به بازارآمد ! "
-اولین اصل، یادگرفتن تعدادی لغت پرملاته! هرچی بیشتر بدونید بهتره اما اگر مغزتون زیاد کشش نداره همین چهارتا رو حفظ کنید: سیناپس ، پارادایم، نوستالژیک و دیالکتیک .معنی اش زیاد مهم نیست فقط کافیه هر چند جمله در میون مقداری از این کلمات- به میزان دلخواه- بکار ببرید البته موظب باشید دز آن را زیاد بالا نبرید که تابلو می شود !
-ریش پرفسوری گرچه اپیدمی شده ولی هنوز هم جواب می ده! ریش پروفسوری می تونه یک آدم هپلی رو به یک شهروند فرهیخته تبدیل کنه !
-غر بزنید! غر زدن به وضع مملکت یکی از ارکان مهم و شاید مهمترین رکن روشنفکری باشه. به هر چیزی که فکرتون می رسه غر بزنید مهم نیست به چی فقط غر بزنید مثال :
اگر بارون نمیاد از بارونهای لندن تعریف کنید و بر پدر مملکت بی آب و علفمون لعنت بفرستید
اگر بارون میاد از هوای صاف و آفتابی تگزاس تعریف کنید و بگید :" تف به این مملکت گل وشل"!
مدام از پیشرفت خارج تعریف کنید! طوری که انگار 80 سال توی لس آنجلس زندگی کرده اید .مثلاً بگید اونجا نون بربری تو بسته بندی های استریل عرضه میشه!
-کراوات خیلی مهمه حتی اگه می خواهید تا سبزی فروشی سرکوچه بروید کراوات بزنید. برای اینکه در ذهنتان ملکه شود می توانید شبها با کراوات بخوابید!
-اگر در مهمانی خواستید دستشویی بروید و آنجا دستشویی فرنگی نداشتند به شدت از صاحبخانه گلایه کنید و خودتان را ناراحت نشان دهید.
پیتزا دیگه دمده شده، سعی کنید اسم غذا هایی رو حفظ کنید که بقیه حتی نمی تونند تلفظش کنند-
مثال: فوندی بورگینیون، تاوزند آیلند و...البته اگر توی رستوران بودید قبل از به زبان آوردن این کلمات ابتدا دستتون رو داخل جیبتون کنید و یک چرخ بدهید اگر به چیزی برخورد نکرد احساس تشنگی کنید ویک لیوان آب سرد سفارش بدهید!
-داشتن یک وبلاگ ضروریه . البته اگر هنوز فرق بین کیس و مانیتور رو نمی دونید بی خیال وبلاگ شوید. قالب وبلاگ باید حتماً سیاه باشه. سیاه نمادی است از خفقان ژرفنای درونی و فریادی از فراسوی فراخنای تاریکی های ظلمانی! اسم وبلاگ هم باید یکی از این ها باشد: فریاد بی صدا، اسیر حجم خلوت بی کسی، غریب غروب غربت غارغار! برای مطالب توش هم میتونید یک کتاب از احمد شاملو بگذارید بغل دستتون و هر هفته یه صفحه ازش رو تایپ کنید بریزید تو حلق وبلاگ!
-از زمان قدیم خیلی تعریف کنید. مخصوصاً بگید اون موقع همه چیز خیلی ارزون بوده مثلاً تویوتا کمری 3 قرون بوده! البته سعی کنید به مغزتون یه مقدار بیشتر فشار بیاورید و مثال بهتری بزنید.
-سعی کنید عینکی شوید. عینک سمبل مطالعه ی زیاده ! اگر حوصله مطالعه ندارید یک روش سریعتر هم وجود داره: 2 دقیقه به جوشکاری با دقت نگاه کنید!
-اگر کاندیدای مورد نظر شما رای آورد، دمکراسی را مثل عقد دخترعمو پسرعمو عهدی آسمانی بدانید. اگر کاندیدای مورد نظر شما رای نیاورد بگویید: ملت شعورشون همینقدره! حقشونه بیسوادها!
-ترانه های خارجی گوش بدهید. هرچی غیر مجاز تر باشه بهتره! اگر فرانسوی گوش میدید نشون میده که تمام مراحل روشنفکری رو با موفقیت پشت سر گذاشته اید!
-وقتی در مورد رئیس جمهور های خارجی صحبت می کنید بگویید: " آقای اوباما" یا " پرزیدنت اوباما"
-یک سگ بخرید! اصولاً معاشرت با سگ جماعت تاثیر زیادی در ارتقای سطح روشنفکری داره
-اگر دختر هستید باید مانتوی شما تنگ باشد! تنگ تر از بقیه ! خیلی تنگ! (ادامه این مطلب به علت 18- سانسور شد)
-و بالاخره مانیفست روشنفکری: کتاب های فروغ فرخزاد، صادق هدایت ، سروش و گوگوش کتب اربعه روشنفکران محسوب می شوند. حالا خیلی به آخری گیر ندید بیشتر با سی دی حال می کنه
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92 شهریور 4 توسط
یار
1. هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است .
2. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
3. اگر غلام خانهزادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.
4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
5. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.
6. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.
7. تربت، دفع بلا میکند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت میشود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور میکند.
8. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید، این چین ها باز می شود.
9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.
10. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.
11. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.
12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.
13. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دههی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله
14. دل های مؤمنین که به هم وصل میشود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."
15. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92 شهریور 3 توسط
یار