5.مطالبه فدک به عنوان میراث رسول خدا (ص)
در مباحث پیشین از فدک با عنوان نحله و هدیه رسول خدا(ص) به دخت گرامىاش حضرت فاطمه سخن گفته شد؛ ولى با پافشارى ابوبکر و تقاضاى شاهد، حضرت زهراء(س) پس از گواهى علی(ع)، امّایمن و رباح از باز پس گیرى فدک نا امید شد، و لذا در مر حله دوّم آن را به عنوان میراث رسول خدا(ص) مطالبه نمود:
بخاری در این باره مینویسد:
حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُوسَى أَخْبَرَنَا هِشَامٌ أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ عَنِ الزُّهْرِىِّ عَنْ عُرْوَةَ عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ فَاطِمَةَ - عَلَیْهَا السَّلاَمُ - وَالْعَبَّاسَ أَتَیَا أَبَا بَکْرٍ یَلْتَمِسَانِ مِیرَاثَهُمَا أَرْضَهُ مِنْ فَدَکٍ.
... عائشه گفته است: فاطمه و عباس نزد ابوبکر آمدند و میراث خویش را که زمین فدک بود، مطالبه کردند.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 4، ص 1481، ح3810، کِتَاب الْمَغَازِی، بَاب حدیث بَنِی النَّضِیرِ و ج 6، ص 2474، ح6346، کِتَاب الْفَرَائِضِ، بَاب قَوْلِ النبی صلى الله علیه وسلم لَا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَةٌ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987?
و در جای دیگر مینویسد:
حَدَّثَنَا أَبُو الْیَمَانِ أَخْبَرَنَا شُعَیْبٌ عَنِ الزُّهْرِىِّ قَالَ حَدَّثَنِى عُرْوَةُ بْنُ الزُّبَیْرِ عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ فَاطِمَةَ - عَلَیْهَا السَّلاَمُ - أَرْسَلَتْ إِلَى أَبِى بَکْرٍ تَسْأَلُهُ میراثها مِنَ النَّبِىِّ - صلى الله علیه وسلم - فِیمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ - صلى الله علیه وسلم -، تَطْلُبُ صَدَقَةَ النَّبِىِّ - صلى الله علیه وسلم - الَّتِى بِالْمَدِینَةِ وَفَدَکٍ وَمَا بَقِىَ مِنْ خُمُسِ خَیْبَرَ.
... فاطمه کسى را نزد ابوبکر فرستاد و ارث پدرش را از آنچه خداوند به رسولش بخشیده و اموالی از پیامبر صلى الله علیه وسلم که در مدینه بود و فدک و آنچه از خمس خیبر باقى مانده بود مطالبه نمود.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3، ص 1360، ح3508، کتاب فضائل الصحابة، بَاب مَنَاقِبِ قَرَابَةِ رسول اللَّهِ (ص) وَمَنْقَبَةِ فَاطِمَةَ علیها السَّلَام، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987?
استدلال سردمداران مبارزه با نشر حدیث نبوی به حدیث نبوی
نکته ای که ذکر آن در اینجا خالی از لطف نیست این است که: از تعجب آورترین مصالبی که در قضیه پایمال کردن مطالبات حضرت زهرا(س) نقل نمودهاند، استناد ابوبکر به حدیث رسول خدا (ص) است که گفت: شنیدم رسول خدا(ص) فرمود « از ما انبیاء کسى ارث نمىبرد آنچه از ما مىماند صدقه است » در حالى که او و رفیقش عمر، رهبرى مبارزه با نشر حدیث نبوى را به این بهانه که اگر مردم سرگرم نقل احادیث و تفسیر آن شوند، از قرآن فاصله مىگیرند، بر عهده گرفتند و لذا از نقل و نوشتن سخنان پیامبر جلوگیرى کردند ؛ تا جایى که همین ابوبکر پس از رحلت رسول خدا (ص)، پانصد حدیث را که در زمان پیامبر اکرم جمع آورى کرده بود، به آتش کشید.
ذهبی رجالی و محدث سرشناس اهل سنت در این باره مینویسد:
قالت عائشة جمع أبی الحدیث عن رسول الله صلى الله علیه وسلم وکانت خمسمائة حدیث فبات لیلته یتقلب کثیرا قالت فغمنی فقلت أتتقلب لشکوى أو لشئ بلغک؟ فلما أصبح قال: أی بنیة هلمی الأحادیث التی عندک فجئته بها فدعا بنار فحرقها.
عائشه مىگوید: پدرم پانصد حدیث از رسول خدا جمع آورى کرده بود، شبى او را ناراحت و نگران دیدم پرسیدم: چرا ناراحتى آیا بیمارى دارى یا خبر ناگوارى به تو رسیده است؟ صبحگاهان گفت: دخترم! احادیثى را که به تو سپردهام بیاور، آن را نزد پدرم بردم، دستور داد تا آتش بیاورند، سپس آنها را در شعله هاى آتش سوزاند.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 5، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى.
عمربن خطاب هم در برابر در خواست رسول خدا (ص) براى آوردن قلم و کاغذ و نوشتن وصیت و سفارشى مهم، جسورانه گفت: قرآن براى ما بس است، و این نشان از بىارزشى سخن رسول خدا (ص) براى آنان بود؛ ولى در قضیه تقاضاى فاطمه براى باز پس گرفتن حق ارث و نحله پدر بزرگوارش، همین آقایان به حدیث آن حضرت براى محروم نمودن حضرت زهراء استفاده کردند.
همچنین بخاری در این باره مینویسد:
حدثنا إِبْرَاهِیمُ بن مُوسَى حدثنا هِشَامٌ عن مَعْمَرٍ وحدثنی عبد اللَّهِ بن مُحَمَّدٍ حدثنا عبد الرَّزَّاقِ أخبرنا مَعْمَرٌ عن الزُّهْرِیِّ عن عُبَیْدِ اللَّهِ بن عبد اللَّهِ عن بن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما قال لَمَّا حُضِرَ رسول اللَّهِ وفی الْبَیْتِ رِجَالٌ فِیهِمْ عُمَرُ بن الْخَطَّابِ قال النبی هَلُمَّ أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ فقال عُمَرُ إِنَّ النبی قد غَلَبَ علیه الْوَجَعُ وَعِنْدَکُمْ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا کِتَابُ اللَّهِ.
... ابن عباس می گوید: چون بیماری رسول خدا شدید شد و در خانه عمر و دیگران بودند فرمود: بیائید نامهای برای شما بنویسم که بعد از من گمراه نشوید، عمر گفت: درد بر او شدت یافته است، شما قرآن دارید، همو برای ما بس است.
[1] . البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 4، ص 1612، ح4169، کِتَاب الْمَغَازِی، بَاب مَرَضِ النبی، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987؛ النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج 3، ص 1259، ح1637، کِتَاب الْوَصِیَّةِ، بَاب تَرْکِ الْوَصِیَّةِ لِمَنْ لیس له شَیْءٌ یوصى فیه، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
آیا قرآن فرموده که کسی از پیامبران ارث نمیبرد ؟
مناظره حضرت زهرا با أبو بکر
بخشى از دفاعیه حضرت زهراء(س) استنادها و استدلالهاى متنوع علمى است که هم جنبه عقلى دارد و هم نقلى، و در قسم نقلى از دو زاویه به اثبات حقوق خویش پرداخته است، یکى قرآن و دوم سنت که به مواردى از آن اشاره مىکنیم:
الف: تمسک به قرآن
استفاده و استناد به قرآن در رأس گفتگوى علمى حضرت زهراء(س) قراردارد که به یقین هر منصفى را به تفکر و اندیشه وادار مىکند.
ذهبى حدیثى نقل مىکند که فاطمه در آن به آیه خمس استناد نموده است، متن حدیث چنین است:
و قال الولید بن مسلم، وعمر بن عبد الواحد: ثنا صدقة أبو معاویة، عن محمد بن عبد الله بن محمد بن عبد الرحمن بن أبی بکر الصدیق، عن یزید الرقاشی، عن أنس أن فاطمة أتت أبا بکر فقالت: قد علمت الذی خلفنا عنه من الصدقات أهل البیت ثم قرأت علیه ” واعلموا أنما غنمتم من شیء فإن لله خمسه وللرسول ” إلى آخر الآیة… .
انس مىگوید: فاطمه نزد ابوبکر آمد و گفت: تو خوب مىدانى که بهره ما از اموال باقى مانده چیست، سپس این آیه را بر ابوبکر خواند: بدانید هر چیزى که به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و رسول و…
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 3، ص 24، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ – 1987م؛ النمیری البصری، أبو زید عمر بن شبة (متوفای262هـ)، تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 130، تحقیق علی محمد دندل ویاسین سعد الدین بیان، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت – 1417هـ-1996م؛ العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای1111هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج 2، ص 335، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة.
تنها فرزند رسول خدا(ص)که در دامان پر مهر پدر رشد یافته و آیات نازل شده را همراه با تفسیر و تبیین آن از زبان او مىشنید شخص فاطمه (س) بود، فاطمه مىدانست که حکم الهى در این آیه محدود در غنائم جنگى نیست و شأن نزول نیز مخصص نیست و لذا خمس را که به نص قرآن حق الهى و شرعی فرزندان پیامبر (ص) بود به ابوبکر گوشزد مىکند، و محروم شدن خودش را از ارث پدر بر خلاف حکم خدا و قرآن معرفى مىکند.
ب: اعتراف گرفتن از ابوبکر
فرستاده فاطمه (س) نزد ابوبکر مىرود و به نمایندگى از آن حضرت مىپرسد: آیا تو از پیغمبر ارث مىبرى یا خانواده او؟ در پاسخ مىگوید: خاندان رسول ارث مىبرند.
احمد بن حنبل در باره اعتراف او مینویسد:
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی شَیْبَةَ قَالَ عَبْد اللَّهِ وَسَمِعْتُهُ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی شَیْبَةَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَیْلٍ عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ جُمَیْعٍ عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ قَالَ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَرْسَلَتْ فَاطِمَةُ إِلَى أَبِی بَکْرٍ أَنْتَ وَرِثْتَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَمْ أَهْلُهُ قَالَ فَقَالَ: لَا بَلْ أَهْلُهُ… .
بعد از فوت رسول خدا فاطمه برای ابوبکر پیغام فرستاد و فرمود: آیا تو از رسول خدا ارث می بری یا خاندانش؟ پاسخ داد: نه ، بلکه خاندانش ارث می برند…
الشیبانی، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 4، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛ المروزی، أحمد بن علی بن سعید الأموی أبو بکر (متوفای292هـ)، مسند أبی بکر الصدیق، ج 1، ص 146، : تحقیق: شعیب الأرناؤوط، ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت؛ الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 3، ص 23، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ – 1987م؛ القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج 5، ص 289، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت؛ العینی، بدر الدین أبو محمد محمود بن أحمد الغیتابى الحنفى (متوفای 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 15، ص 20، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت؛
مقدسى پس از نقل این روایت در مورد سند آن مىگوید:
إسناده صحیح.
المقدسی الحنبلی، أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن أحمد (متوفای643هـ)، الأحادیث المختارة، ج 1، ص 129، تحقیق عبد الملک بن عبد الله بن دهیش، ناشر: مکتبة النهضة الحدیثة – مکة المکرمة، الطبعة: الأولى، 1410هـ
این اعتراف اگر چه در ادامه، استناد ابوبکر به همان حدیث جعلی از زبان پیامبر را در پى داشته است؛ ولى اصل ارث بردن اولاد از پدر و مادر امرى قطعى و مسلم و پذیرفته شده است و آنچه مشکوک است خبر واحد ابوبکر است که پیش از او کسى چنین روایتى نقل نکرده بود، پس حکم قطعى مقدم بر خبر مشکوک خواهد بود.
و به همین جهت ابوبکر جوهرى از اعتراف ابوبکر تعجب مىکند و مىنویسد:
قلت: فی هذا الحدیث عجب، لأنها قالت له: أنت ورثت رسول الله صلى الله علیه وآله أم أهله، قال: بل أهله، وهذا تصریح بأنه صلى الله علیه وآله موروث یرثه أهله، وهو خلاف قوله: لا نورث.
در این حدیث نکته تعجب بر انگیزى وجود دارد و آن اینکه ابوبکر در پاسخ زهراء که پرسید: آیا تو وارث رسول خدا هستى یا خاندانش؟ گفت: خاندانش. این سخن تصریح دارد به اینکه پیامبر اهلش از وى ارث مىبرند، در حالیکه این بیان مخالف با حدیثى است که از آن حضرت نقل کرده است که فرمود: ما ارث نمىگذاریم.
الجوهری البصری البغدادی، أبو بکر أحمد بن عبد العزیز (متوفای323هـ) السقیفة وفدک، ص 109، ناشر: شرکة الکتبی للطباعة والنشر ـ بیروت، الطبعة الأولى، 1401هـ ـ 1980م.
ج: دخترت از تو ارث مىبرد ومن از پدرم ارث نمىبرم!
یکی دیگر از بیانات حضرت در رد حدیث ابوبکر ابراز تعجب شدید خود از استدلال بوبکر به حدیثش میباشد آنجا که فرمود : «دخترت از تو ارث مىبرد ومن از پدرم ارث نمىبرم» که کتابهای دست اول اهل سنت آن را نیز منعکس نمودهاند از جمله:
طبرانى در معجم الأوسط مىنویسد:
حدثنا عثمان بن خالد بن عمرو السلفی قال: نا إبراهیم بن العلاء قال: نا إسماعیل بن عیاش، عن جعفر بن الحارث، عن محمد بن إسحاق، عن صالح بن کیسان، عن الزهری، عن عروة، عن عائشة، قالت: کلمت فاطمة أبا بکر فی میراثها من رسول الله صلى الله علیه وسلم فقالت: أترثک ابنتک، ولا أرث أبی؟.
از عائشه نقل شده است که گفت: فاطمه در باره میراث پدرش به ابوبکر گفت: آیا دخترت از تو ارث ببرد و من از پدرم ارث نبرم؟
الطبرانی، سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم (متوفای360هـ)، المعجم الأوسط، ج 4، ص 104، ح3718، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ناشر: دار الحرمین – القاهرة – 1415هـ.
د: چرا تو به جای ما، از پیامبر (ص) ارث مىبری؟!
عبارت دیگری که حضرت در رد ابوبکر فرمود این بود : « که چرا تو از پیامبر (ص) ارث بری » از این عبارت به خوبی فهمیده میشود که او قصد مصادره اموال پیامبر (ص) و اختصاص آنها را به خود داشته است .
در این باره ابن سعد مینویسد:
أخبرنا عفان بن مسلم، أخبرنا حماد بن سلمة، حدثنی الکلبی عن أبی صالح عن أم هانئ: أن فاطمة قالت: لأبی بکر من یرثک إذا مت؟ قال: ولدی وأهلی! قالت: فما لک ورثت النبی دوننا؟.
از امّهانى نقل شده که گفت: فاطمه از ابوبکر پرسید: هر گاه مُردى چه کسى از تو ارث مىبرد؟ گفت: فرزندانم و خانواده ام، فرمود: پس چطور شد که تو از پیامبر ارث مىبرى و ما نه؟.
الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری (متوفای230هـ)، الطبقات الکبرى، ج 2، ص 314، ناشر: دار صادر – بیروت؛ النمیری البصری، أبو زید عمر بن شبة (متوفای262هـ)، تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 123، تحقیق علی محمد دندل ویاسین سعد
هـ: تعجب از تبانی ابوبکر و عمر
یکی دیگر از مواردی که از مجموعهی مخالفتهای حضرت زهرا در مقابل ابوبکر و حدیثش استفاده میشود، تعجب آن حضرت از تبانی ابوبکر با رفیقش عمر است.
ذهبی در اینباره مینویسد:
فانصرفت إلى عمر فذکرت له کما ذکرت لأبی بکر، فقال لها مثل الذی راجعها به أبو بکر، فعجبت وظنت أنهما قد تذاکرا ذلک واجتمعا علیه.
فاطمه پس از گفتگو با ابوبکر نزد عمر رفت و با وى آنچه به ابوبکر گفته بود به عمر هم گفت؛ اما پاسخ یکى بود، فاطمه تعجب کرد، گویا آن دو نفر با یکدیگر در نحوه پاسخ تبانى کرده و هماهنگ شده بودند.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 3، ص 24، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ – 1987م.
3? برخوردهای عملی با ابوبکر
حضرت علاوه بر استدلالهای کلامی به قرآن و … ، وقتی که دیدند که برخورد کلامی سودمند نیافتاد، غضب و خشم خود را از ابوبکر آشکار ساخت که به متارکه تا پایان عمر آن حضرت ادامه یافت.
بخاری در این باره چنین مینویسد:
حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ سَعْدٍ عَنْ صَالِحٍ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ قَالَ أَخْبَرَنِى عُرْوَةُ بْنُ الزُّبَیْرِ أَنَّ عَائِشَةَ أُمَّ الْمُؤْمِنِینَ – رضى الله عنها – أَخْبَرَتْهُ أَنَّ فَاطِمَةَ – عَلَیْهَا السَّلاَمُ – ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – سَأَلَتْ أَبَا بَکْرٍ الصِّدِّیقَ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – أَنْ یَقْسِمَ لَهَا مِیرَاثَهَا، مَا تَرَکَ رَسُولُ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَقَالَ لَهَا أَبُو بَکْرٍ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – قَالَ « لاَ نُورَثُ مَا تَرَکْنَا صَدَقَةٌ ». فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ وَعَاشَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – سِتَّةَ أَشْهُرٍ.
) البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3، ص 1126، ح2926، أبواب الخمس، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987? (
… عروة بن زبیر از عائشه شنید که مىگفت: پس از وفات رسول خدا صلى الله علیه و آله فاطمه از ابوبکر میراث پدرش را مطالبه نمود، ابوبکر گفت: رسول خدا فرمود: ما ارث نمىگذاریم آنچه مىماند صدقه است، فاطمه غضبناک شد و از ابوبکر دورى کرد واین دورى کردن تا وفات وى ادامه یافت که شش ماه پس از پیغمبر بیشتر زنده نبود.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3، ص 1126، ح2926، أبواب الخمس، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987?
و این در حالى است که طبق روایتى که از صحیح بخارى گذشت، رسول خدا (ص) فرمود:
« فاطمة بضعة منی فمن اغضبها اغضبنی» .
فاطمه پاره تن من است هر که او را غضبناک کند، مرا غضبناک کرده است.
ابوبکر با غضبناک نمودن زهراء (س) ، آن هم خشم غضبی که هرگزپایان نیافت، خود را مغضبوب پیغمبر اکرم(ص) نمود و مغضوب پیامبر (ص)، مغضوب خداوند است، و اگر استدلال او به حدیثش ، صحیح مىبود، غضب حضرت زهراء سلام الله علیها را آنهم در حد قهر و مخالفت با دیدن وى در هنگام بیمارى و بلکه تا پایان عمر معنى نداشت.
در ادامه توجه به سخنان قرطبی، که در باره غضب حضرت (س) گفته است، خالی از لطف نخواهد بود/
مغربی نظر او را چنین منعکس میکند:
قال القرطبی فی شرح مسلم فی فضائل السیدة فاطمة رضی الله عنها: وقوله (ص): «یریبنی ما یریبها» أی یؤذینی: وتظهر فائدة ذلک بأن من فعل منا ما یجوز فعله لا یمنع منه وإن تأذى بذلک الفعل غیره؛ ولیس کذلک حالنا مع النبی (ص) بل یحرم علینا کل فعل یؤذیه وإن کان فی أصله مباحا لکنه إذا أدى إلى أذى النبی (ص) ارتفعت الإباحة وحصل التحریم.
قرطبی فی شرح مسلم در باب فضائل سیدة فاطمة رضی الله عنها میگوید: فایده این حدیث پیامبر(ص)که فرمود: «یریبنی ما یریبها» یعنی مرا آزار میدهد، آن است که، رفتار و حالات ما با پیامبر اکرم فرق مىکند؛ چون اگر فردى از ما کارى انجام دهد که براى وى جایز باشد از آن جلوگیرى نمىشود اگر چه باعث آزار دیگرى باشد؛ ولى در بر خورد با پیامبر خدا (ص) این چنین نیست؛ بلکه کارى که در اصل مباح و جائز است اگر باعث اذیت و آزار رسول خدا بشود مباح بودن آن از بین مىرود و جایش را به حرمت مىدهد.
المغربی، محمد بن عبد الرحمن أبو عبد الله (متوفای954هـ)، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، ج 3، ص 399، : ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الثانیة، 1398هـ.
چنانکه قرآن هم در مورد آزار پیامبر(ص) وعده عذاب دردناک را داده است :
]وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ[.
و افرادى که پیامبر را آزار دهند عذاب دردناکى خواهند داشت
. التوبه /61?
بطلان ادعایی دیگر
برخى ادعا کردهاند که حضرت زهرا سلام الله علیها پس از استدلال ابوبکر راضى شد و از درخواتش صرف نظر کرد؛ چنانچه نووى به نقل از قاضى عیاض مىنویسد:
قال القاضی عیاض: و فی ترک فاطمة منازعة أبی بکر بعد احتجاجه علیها بالحدیث التسلیم للإجماع على قضیة وأنها لما بلغها الحدیث وبین لها التأویل، ترکت رأیها ثم لم یکن منها ولا من ذریتها بعد ذلک طلب میراث.
... فاطمه پس از استشهاد ابوبکر به حدیث رسول خدا دست از ادعاهایش کشید ، از آن پس نه خود او و نه فرزندانش ادعاى میراث نکردند.
النووی، أبو زکریا یحیى بن شرف بن مری، شرح النووی على صحیح مسلم، ج 16، ص 63، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ.
اما با تصریح بخارى بر غضب آن حضرت تا آخر عمر و برخوردهاى عملى حضرت زهرا سلام الله علیها، بطلان این ادعا نیز به خوبی روشن مىشود