بررسی دروغگویی کودکان
دروغگویی فطری نیست. هیچ انسانی دروغگو به دنیا نمیآید؛ بلکه دروغگویی را از محیط خانه و مدرسه و اجتماع یاد میگیرد. گاهی کودک دروغ میگوید و والدین با خنده و شادی از او استقبال کرده، تشویقش میکنند که این بنیانگذاری نابهنجاری در کودک است.
زمان شروع دروغگویی
طبق یافتههای روانشناسان، کودکان زیر پنج سال چون خیالبافی میکنند، ممکن است حرفهای دروغشان ناشی از احساسات و تخیلاتشان باشد؛ چون آنان در رؤیا و افکار خیالی به سر میبرند و از طرفی دربارهی کارهای خوب و بد درک بالایی ندارند و بین آنها فرقی نمیگذارند؛ اما بالای پنج یا شش سالگی که ذهن قدرت تشخیص خوب و بد و راست و دروغ را دارد، صفت دروغگویی در شخصیت کودک جای میگیرد و پیچیده میشود و حتی با بزرگسالی نیز ادامه مییابد.
علل دروغگویی کودکان
1. ترس: ترس از مجازات شدن، توبیخ، تحقیر و تنبیه شدن، از مهمترین علل دروغگویی کودکان است.
این امر در خانوادههایی رایج است که معتقدند تحقیر، تنبیه و رفتارهای خشونت آمیز تنها راه جلوگیری از انحراف کودک است.
بعد از مدتی که ترس کودک از بین رفت، با جرأت بیشتری به دروغگویی میپردازد؛ بنابراین باید از خلافهای جزیی کودک چشمپوشی کرد و با مهربانی و صمیمیت اشتباهاتش را به او گوشزد کرد.
2. اجبار: گاهی کودک را مجبور میکنیم کاری را انجام دهد که مورد علاقهاش نیست او هم یا آن کار را به خوبی انجام نمیدهد یا به دروغ وانمود میکند که انجام داده است.
به جای اعمال جبر و زور باید در کودک ابتدا رغبت و علاقه و میل ایجاد کنیم تا با احساس رضایت به آن کار بپردازد.
3. احساس حقارت: کودک، هر چه بیشتر تحقیر، سرزنش و مورد بیاعتنایی و تمسخر واقع شود، بیشتر میکوشد تا از هر راهی خودش را نشان دهد. او نیاز به جلب توجه اطرافیان دارد. این افراد دچار ضعف شخصیت هستند و احساس حقارت دارند. آنان برای ابراز وجود در مورد خود به غلو میپردازند و همچنین وعدههایی میدهند که قدرت انجام آن را ندارند؛ چون نیاز به تمجید دارند و میخواهند در ذهن خود احساس قدرت کنند؛ همچنین کسانی که دچار عیوب جسمی، نام نامناسب (خود یا خانواده)، وضعیت نامطلوب خانوادگی و... هستند و احساس شرمساری دارند از ترس تمسخر دیگران به دروغگویی پناه میبرند.
پیامبر(ص) میفرمایند: «دروغگو، دروغ نمیگوید مگر به علت حقارتی که در نفس خود احساس میکند». (مستدرک، ج 2، ص 100).
4. خودنمایی: در خانوادههایی که پدر و مادر به علت گرفتاریهای شغلی و روانی و یا مشکلات خانوادگی به کودکان خود توجهی ندارند، کودک برای مورد توجه قرار گرفتن و خودنمایی متوسل به دروغ میشود.
او احساس طرد شدن میکند؛ برای همین بچهها دریافتهاند که اگر خود را به مریضی بزنند، بیشتر مورد توجه واقع میشوند و یا با دروغ تلاش میکنند از خود قهرمان بسازند.
هم باید به کوچکترین حرفها و کارهای کودک با دیدهی تحسین توجه کرد و هم گاهی لازم است از کارهای مثبت او نزد دیگران تمجید کرد.
5. توقع بیش از حد: تو باید دکتر بشوی، نباید نمرههایت از بیست کمتر باشد. نباید با فلانی بگردی، نباید با تلفن صحبت کنی و...
این امور بدون اینکه آزادی عمل و استعدادهای کودک را در نظر داشته باشد، کودک و نوجوان را برای فرار از فشار یا توجیه، به دروغگویی میکشاند؛ چون از اینکه تنبل یا بیعرضه خطاب شود واهمه دارد.
پیامبر(ص) برای یاری دادن کودک به سوی نیکیها، به پدر و مادر چهار دستور عملی ارائه میدهند:
الف) آنچه را که کودک در قوه و قدرت داشته و انجام داده از او قبول کند؛
ب) آنچه را که انجام آن برای کودک سنگین و طاقتفرسا از او نخواهد؛
ج) او را به گناه و طغیان وادار نکند؛
د) به او دروغ نگوید و در برابر او مرتکب اعمال احمقانه نشود. (اصول کافی، ج 6، ص 50)
ابتدا به کودک مسئولیتهای کوچک و ساده واگذار کنید تا روحیه بگیرد، سپس او را تشویق کنید و مسئولیتهای دیگر بر عهدهاش بگذارید.
6. اجازه نداشتن برای بیان حقیقت: گفتن بعضی از حقایق یا ابراز حالات و احساسات کودک برای بعضی از اولیا و مربیان ناخوشایند است و به سرزنش، تحقیر یا تنبیه منجر میشود که در نتیجه کودک را ناگزیر به دروغ میکشاند در حالی که اگر همان موقع به دروغ بگوید که برادرش را خیلی دوست دارد و یا از مدرسه متنفّر نیست او را در آغوش میگیرند و تشویق میکند و کودک نتیجه میگیرد که راست گفتن تنبیه و سرزنش را به همراه دارد و دروغ تشویق و تأیید را.
باید به کودک اجازه داد همه احساساتش را صادقانه بیان کند این کار هم علت مشکلات کودک را مشخص میکند و هم از دروغ جلوگیری میکند.
7. بازجوییهای مکرر: والدین و مربیان گاهی کودک را چنان مورد سؤال و بازجویی قرار میدهند که او مجبور به دروغگویی میشود و این بیشتر در مواردی است که مادر از قضیه خبر دارد؛ ولی میخواهد مچگیری کند و کودک را محکوم کند.
8. دروغ گفتن والدین و اطرافیان: در چنین خانوادهای پدر و مادر در مقابل دروغگویی کودکشان نیز واکنشی نشان نمیدهند و کودک در مییابد که در زندگی دروغگویی هم مانند راستگویی لازم است.
نشانههای دروغگویی
1. رنگ پریدگی، واکنشهای عضلانی و ناراحتیهای تنفسی.
2. هیجان زیاد، برافروختگی و سرخ شدن صورت و ضربان شدید قلب.
3. دستپاچه شدن، لکنت زبان و تناقضگویی و فراموشی.
4. خودنمایی و خودفریبی.
5. فراموشی. به علت تمرکز نداشتن در حین دروغگویی. مشهور است که «دروغگو حافظه ندارد» و امام صادق(ع) میفرمایند: «از جمله کمکهای خداوند بر ضد دروغگویان، فراموشی است» (اصول کافی ج 2 ص 340).
وظیفهی والدین
1. یافتن علت یا علل دروغگویی که مهمترین و اساسیترین کار، همین است.
2. تقویت راستگویی و صداقت و تشویق کودک به راستگویی و بیان فضایل آن.
3. اجازه بیان احساسات، کودک شما حق دارد احساسات تلخ و شیرین خود را آزادانه بیان کند.
4. درک کودک و احساس همدردی با او. باید به او کمک کرد تا این عادت و بیماری از او دور شود. باید با کمک و همدردی به او فهماند که مجبور نیست در هر کاری دروغ بگوید.
5. توجه به کودک و ارضای نیازهای او.
مهمترین نیازها عبارتند از: نیاز به امنیت، توجه، محبت و احترام. باید به حرفها و کارهای او توجه کرد، او را نزد دیگران تشویق کرد تا حس کند مورد توجه است و همه او را دوست دارند.
6. وفای به عهد و بدقولی نکردن نسبت به وعدههایی که به کودک میدهیم؛ زیرا او نیز یاد میگیرد که چگونه از زیر بار مسئولیتها شانه خالی کند