سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یار درونی

 

سلام کردن مسلمین به یکدیگر، ایجاد انس و الفت می‌کند، کینه‌ها و کدورتها را می‌زداید، اخم پیشانی‌ها را باز می‌کند، بنابراین، زن و شوهری که نیاز به انس و الفت و صفا و صمیمیت بیشتری دارند، این دستور را باید بیشتر رعایت کنند. شوهر که از درب منزل وارد می‌شود، باید به همسرش سلام کند و هر گاه که از خواب برمی‌خیزد، زن به شوهر سلام کند و بهتر آن که در سلام کردن، هر یک بر دیگری سبقت گیرد.

سلام باید با صدای بلند و واضح باشد. نه آهسته و نهان. زن و شوهر نباید این موضوع را که اسلام به آن اهمیت زیاد داده است، کوچک شمرند و کم اهمیت گیرند و بگویند: سلام کردن برای بیگانگان است، نه زن و شوهر که باهم یگانه و نزدیکند.

واعظی می‌گفت: دوستی داشتم ثروتمند و مرفه. روزی به من گفت: نمی‌دانم چه سری در کار است، که زندگی من و همسر و فرزندانم با وجود آماده بودن همه گونه وسایل زندگی، روح و نشاط ندارد، در صورتی که زندگی شما و امثال شما که یک دهم درآمد و توسعه و رفاه ما را ندارید، پر از شور و عشق و شادی و نشاط است. شما از ما بیشتر می‌خندید و گونه‌های شما سرخ‌تر است و فرزندان شما بانشاط‌تر و زنده‌دل‌ترند.

به او گفتم: شما با همسرت سلام و خداحافظی می‌کنی؟ گفت: نه، گفتم: حال چند وقتی این موضوع مهم اسلامی را آزمایش کن. در آنجا سری تکان داد، به علامت این که من مثلاً از مرض سل و سرطان می‌گویم و او قرص آسپرین تجویز می‌کند، ولی چندی بعد تشکرکنان نزد من آمد و گفت: به راستی نصیحت تو معجزه کرد. یک سلام کردن کوچک و ناقابل، در خانواده ما روح و نشاط آورد. وقتی سلام نمی‌کردم، من در گوشه‌ای می‌نشستم و همسرم دنبال کارهای خانه می‌رفت، ولی از وقتی سلام می‌کنم، همسرم مجبور است جوابی بدهد. همین سلام و جواب آسان و بی‌مایه، اخم و گرفته‌رویی ما را به نشاط و گشاده‌رویی تبدیل کرد و دهان بسته ما را باز کرد. بعد از سلام و جواب، قهراً سخنی از این در و آن در گفته شد، غصه‌ها و ناراحتی‌های بازار و خانه فراموش گشت، خلاصه زندگی افسرده و مرده ما را با یک دستور کوچک، رونق و حیات تازه‌ای بخشیدی و عشق و شور و شعف به خانه ما آوردی.


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ جمعه 91 آذر 17 توسط یار

 

سوء ظن و درمان آن

از نظر دین مبین اسلام نیز گمان‏های نادرست، گناه شمرده می‏شود. قرآن، به صراحت مؤمنان را از این رذیله اخلاقی برحذر می‏دارد: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ. (حجرات: 12)؛ ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‏ها بپرهیزید که پاره‏ای از آنها گناه است».

هر یک از رذایل اخلاقی، ساخته ذهن و افکار آدمی‏اند. سوءظن نیز ناشی از وسوسه فکری و مسلط شدن افکار شیطانی بر عقل انسان است. افراد ناصالح و دروغگو نیز در گستردن دامنه سوءظن‏ها بسیار مؤثرند. وقتی فردی در خانواده دچار سوءظن می‏شود، بی‏شک ایمان او از بین می‌رود و شک و تردید در دلش نفوذ می‏کند.

چون مؤمن برادر ایمانی‏اش را متهم سازد؛ یعنی در حق او گمان بد برد، ایمان در قلب او ذوب می‏شود، همچنان که نمک در آب ذوب می‏گردد.

سوءظن، برگ‏های دفتر زندگی را زرد و خزان زده می‏سازد و سایه شوم خود را بر کانون گرم خانواده‏ها می‏اندازد. در ادامه این گفتار، به ابعاد، منشأ و سرچشمه سوءظن و بدبینی در خانواده می‏پردازیم.

            ابعاد سوءظن و بدبینی در خانواده

زندگی، آشیانه‏ای است که تنها بر شاخه‏های درخت عشق، صداقت و خوش‏بینی استوار خواهد بود. خانواده زمانی سالم خواهد ماند که دستخوش طوفان سوءظن و بدبینی قرار نگیرد. اما این‏که چگونه یک خانواده مورد هجوم شبهه‏ها و تفکرات غلط قرار می‏گیرد، از سه ناحیه قابل بررسی است:

1. سوءظن و بدگمانی در روابط همسران؛ 2. سوءظن والدین به فرزندان؛ 3. سوءظن فرزندان به والدین.

هر یک از این سوءظن‏ها، می‏توانند به تنهایی در محیط خانواده منشأ بسیاری از مشکلات و نابسامانی‏ها باشند و وحدت و هم‏بستگی بین افراد خانواده را از میان خواهند برد.

            بعضی از عوامل پیدایش سوءظن بین زن و شوهر عبارتند از:

الف) گاهی علاقه و عشق شدید زن و شوهر به همدیگر، عاملی می‏شود برای سوءظن. مثلاً چون مرد، همسرش را خیلی دوست دارد و او را تنها متعلق به خود می‏داند؛ از این‏که با دیگری صحبت کند، عذاب می‏کشد یا


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91 آذر 16 توسط یار

 

            تجمل‌گرایی

تجمل‌گرایی یعنی رغبت به جنبه‌های مادّی و ظواهر زندگی، گرایش به زرق و برق‌های بیش از حدّ در زندگی.

همه می‌دانیم که هر پدیده اجتماعی، آثار و نتایجی را به دنبال خود می‌آورد و در بعضی موارد، بر کنش‌ها و واکنش‌های نسل آینده جامعه نیز تأثیر می‌گذارد و آن را دگرگون می‌سازد. در این بخش می‌کوشیم به پی‌آمدهای منفی تجمل‌گرایی بپردازیم.

گفتنی است زیان‌های تجمل‌گرایی بسیار است که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در کوتاه مدت یا دراز مدت در جامعه بر جای خواهد ماند. اینک با در نظر گرفتن آیات قرآن کریم و سخنان امامان معصوم(علیهم‌السلام) و اشاره به برخی رخدادهای تاریخی در این زمینه، مهم‌ترین آفت‌ها و پی‌آمدهای منفی این پدیده را بر خواهیم شمرد.

            گسترش فقر در جامعه

بی‌توجهی به میانه‌روی در دخل و خرج زندگی و پرداختن به تجملات، زمینه‌های پیدایش فقر را فراهم می‌آورد. در یک زندگی اقتصادی و سالم، درآمد شخص یا جامعه از هزینه آن کمتر نیست یا دست کم با آن برابر است.

امام علی(علیه‌السلام) درباره اندازه نگه‌نداشتن خرج زندگی و زیاده روی در مصرف می‌فرماید:

اندازه نگه نداشتن در معیشت، سبب فقر و نیازمندی انسان می‌شود.[7]

چه بسیارند افرادی که با رنج و زحمت، اشرافی گری پیشه می‌کنند و به زیاده روی در مصرف روی می‌آورند. چنین افرادی پس از مدتی به سبب این زیاده‌روی و ترک اندازه در معیشت، محتاج دیگران گشته، به فقر مبتلا می‌شوند.

امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) برای جلوگیری از پدید آمدن چنین وضعیتی می‌فرماید:

«خدای سبحان، روزی فقیران را در مال توانگران قرار داده است. پس هر جا بینوایی گرسنه است، حق او در سفره رنگین اغنیا است و خدای متعال از توانگران بازخواست خواهد کرد».[8]

امام صادق(علیه‌السلام) نیز در این باره می‌فرماید:

«..... مردم، فقیر و محتاج و گرسنه و برهنه نمی‌شوند؛  مگر به دلیل گناهان و ستم‌کاری توانگران».[9]

            فقر و انحرافات اجتماعی

فقر و انحرافات اجتماعی از جمله پدیده‌هایی هستند که به نظر بسیاری از صاحب‌نظران با هم ارتباط دارند. پژوهش‌ها در عین حال که رابطه‌ی مستقیم بین فقر و انحرافات را تأیید نمی‌کنند، وجود همبستگی میان آن دو را تأیید می‌کند. در رویکرد دینی نیز این همبستگی میان فقر و انحرافات اجتماعی مورد تأیید است. بر این اساس فقر، انگیزش روی‌آوری به کجروی را افزایش می‌دهد؛ همچنان که رفاه طلبی در روی‌آوری به جرائم، انگیزه‌ای بسیار قوی است.

بی‌تردید، فقر و نابرابری‌های اقتصادی در زمره‌ی مهم‌ترین معضلات جامعه بشری است که در بین سایر مسائل اجتماعی جایگاه ویژه‌ای دارد. فقر از بنیادی‌ترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه‌ی گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده؛ بلکه بر طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. مشکلات فقر منحصر به پیامدهای خود فقر نیست؛ بلکه مشکلات این مسئله اجتماعی زمانی شدت پیدا میکند که بسترساز انحرافات اجتماعی گردد.

ارتباط بین فقر و انحرافات اجتماعی، موضوع نو و بدیعی نیست. جوامع انسانی در طی حیات خویش به شکلی، با این دو مقوله درگیر بودهاند. ارتباط بین فقیران، گرسنگان و بی‌خانمان‌ها با سارقان، قاتلان، معتادان در حوزه‌های مختلف علمی از قبیل علوم اجتماعی، اقتصادی و روان‌شناسی، موضوع تحقیق و پژوهش‌های مختلف قرار گرفته و از منظرهای گوناگون به آن توجه گردیده است؛ به گونه‌ای که در هر زمان و به تناسب شرایط، امکانات و فضای جامعه، راه‌حل‌هایی در برخورد با آن در نظر گرفته شده است.

برای شناخت رابطه‌ی فقر و انحرافات اجتماعی به طور منطقی ابتدا باید از تعریف این دو مفهوم آغاز کرد و سپس رابطه‌ی آنها را بررسی و در نهایت پیامدهای فقر و تأثیر آن بر انحرافات اجتماعی را بیان کرد.

 

 






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91 آذر 14 توسط یار

 

عوامل وسعت روزی و اسباب کمی رزق

آموزه‏های تربیتی قرآن و دستورهای معصومان ـ علیهم‏السلام ـ در باره عوامل وسعت روزی و یا کمی رزق، بیانگر حقایقی ارزشمند است، که در پرتو آنها رابطه ما و پروردگارمان و نیز رابطه ما و جامعه اسلامی و ارتباط ما با خود و خانواده‏مان ـ که در جلوه‏های رفتار و گفتار تجلّی می‏یابد ـ حساستر، دقیقتر و اندیشه‏گرایانه‏تر خواهد شد. با این معارف دینی، تمامی اعمال خود را با نگاهی دقیقتر و حساب شده‏تر انجام می‏دهیم و با توجه به آثار هر یک در خود، خانواده و جامعه، مسؤولیت بیشتری احساس می‏کنیم. برخی از این عوامل عبارتند از:

            1.تقوا و پرهیزکاری

«و من یتق اللّه‏ یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب؛(11) هر کس از خدا پروا کند، [پروردگار] برای او راه بیرون شدن [از سختیها] را قرار می‏دهد و از جایی که حسابش را نمی‏کنند، به او روزی می‏رساند.»

«و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض؛(12) هرگاه مردمِ روی زمین ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را به روی آنان می‏گشاییم.»

رزق بی‏گمان و یا لطفی که بدون تدبیر برای انسان فراهم می‏شود، نعمتی است که امام صادق ـ علیه السلام ـ آن را مخصوص بندگان باایمان خداوند دانسته است و ضمن تفسیر آن به «مبارک و پرخیر بودن»، حکمت این رحمت را ارتباط بیشتر مؤمنان با خداوند از راه دعا به درگاه او می‏داند، تا بیشتر از همیشه روزی‏ای بدون پیش‏بینی نصیب خود سازد.(13)

ویژگی چنین روزی‏ای پاک و شایسته ـ که نشان از محبوبیت بندگان پارسا و پرهیزگار دارد ـ به گونه‏ای است که امام زین‏العابدین علیه‏السلام در دعای خود به ما آموزش می‏دهد از خداوند این گونه حاجت بخواهیم: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و اکفنی مؤونة الاکتساب و ارزقنی من غیر احتساب؛»(14) خدایا! درود فرست بر محمد و دودمان پاک او و زندگی مرا با درآمد کسبم کفایت کن و از رزقهای بی‏گمان نصیب من گردان! چنین لطف چشمگیر خداوند به دین‏باوران پرهیزکار، گویای این سخن است که آفرینش و نعمتهای الهی برای انسان کامل و افراد خداجو فراهم شده است. اگر ما گوش به فرمان پروردگار باشیم و از پیشوایان معصوم(ع) اطاعت کنیم، ریزش رحمت حق نیز به سوی ما جاری خواهد شد.

            2. یاد خداوند و سپاسگزاری از نعمتهای او

«شکر» عامل بسیار مؤثر در افزایش نعمتها و الطاف الهی است که خداوند با صراحت بدان اشاره فرموده است: «لئن شکرتم لازیدنّکم؛(15) هرگاه شکر نعمتها را به جا آورید ـ و آن را در موارد واقعی صرف کنید ـ نعمت را بر شما افزون می‏کنم»

«تکبیر» نمادی از یاد خداوند در سرای دل است که رسول خدا این گونه بر آن تأکید کرده است: «کسی که رزق او کم شده است، زیاد تکبیر بگوید. [تا یاد خداوند باعث گشایش روزی او گردد]»(16)

و در سخن دیگری امام صادق(ع) برای «استغفار» که زدودن غبار غفلت و گناه از حرم قلب است، چنین تأثیری را بیان کرده است: «زمانی که روزی شما کاستی گرفت و اندک شد، رو به استغفار و طلب توبه کنید که پروردگار متعال خود این راه را برابر ما گشوده و فرموده است: استغفروا ربکم انه کان غَفّارا یُرسل السّماء علیکم مدرارا و یُمددکم باموال و بنین و یجعل لکم جنات؛ از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است [تا در دنیا] بر شما از آسمان باران پی در پی فرستد و شما را به اموال و پسران یاری کند و در آخرت برایتان باغها قرار دهد.»(17)

دعا به برادران مؤمن و پرهیزکار، جلوه‏ای دیگر از یاد خدا برای ریزش نعمتهای بیشتر است، که امام باقر(ع) با اشاره به آن فرمود: «بر شما باد به دعا برای برادرانت که همانا باعث افزایش روزی خواهد شد.»(18)

«توکل» به خداوند نیز فراوانی روزی را به همراه دارد، آن هم رزقی بی‏گمان و بدون پیش‏بینی. چنان که رسول اکرم ـ صلی‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ توکل‏کنندگان را به پرندگانی تشبیه کرده‏اند که بدون دغدغه خاطر هر صبحگاه از لانه بیرون می‏روند و شامگاهان سیر از روزی الهی به سرای خود باز می‏گردند.(19)

            3.نیکوکاری، خوش‏اخلاقی و مهربانی


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91 آذر 13 توسط یار

 

عوامل افزایش روزی

            1- تدبیر

یکی از عوامل مؤثّر در تأمین رزق و روزی و افزایش آن، داشتن تدبیر، آینده نگری و برنامه‏ریزی است. تدبیر در زندگی، گونه‏ها و چهره‏های متفاوتی دارد. مسائلی از قبیل انتخاب شغل، سن و زمان و مکان مناسب برای وارد شدن در عرصه کار و اشتغال از جمله آنهاست. اگر کسی بدون شناخت علاقه، استعداد و توانایی خود، در انتخاب شغل و مکان و زمان آن دچار اشتباه شد، به جای مذمّت و سرزنش روزگار و بدبینی به این و آن، باید خود را سرزنش کند و در تدبیر و برنامه ریزی خود تجدید نظر نماید.

این همه مربوط به مرحله قبل از انتخاب شغل است؛ اما بعد از انتخاب شغل و کسب در آمد، مرحله جدیدی از تدبیر در زندگی آغاز می‏شود. در این مرحله، مسائلی از قبیل نحوه هزینه و اولویت بندی در هزینه‏ها و... وجود دارد که باید به گونه مناسبی تدبیر شود. بنا به فرموده امام علی علیه‏السلام : «قِوامُ الْعَیْشِ حُسْنُ التَّقْدیرِ وَ مِلاکُهُ حُسْنُ التَّدْبیرِ؛ برپایی زندگی منوط به اندازه‏گیری مناسب است و اندازه‏گیری مناسب به تدبیر مناسب وابسته است.»

امام باقر علیه‏السلام در حدیث شریفی، تمام کمالات انسانی را در سه نکته خلاصه کرده است که یکی از آنها تدبیر در زندگی می‏باشد: «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ؛ تمام کمالات در سه چیز نهفته است: فهم عمیق از دین، بردباری در ناملایمات و برنامه‏ریزی در زندگی.»

            2- میانه روی

در شمار عواملی که در جلب رزق و روزی آدمی مؤثر است، به عوامل کار، تلاش، تدبیر و برنامه ریزی اشاره شد. عامل میانه روی نیز به عنوان عامل مکمّل کار و تلاش، انسان را به حرکت در می‏آورد و از کسالت و تنبلی خارج می‏کند.

تدبیر و برنامه‏ریزی، انسان را به جاده مستقیمی که به مقصد مورد نظر منتهی می‏شود، رهنمون می‏سازد و میانه روی و اعتدال، حرکت او را تنظیم می‏کند تا دچار کندی و تندی نابجا نشود. بخل و اسراف یا دست بستگی و دست و دل بازی، هر یک به گونه‏ای میانه روی در زندگی را تهدید می‏کنند.

قرآن کریم در دستوری کلی و اساسی، همگان را به «مشی معتدل» در همه زمینه‏های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... فرمان می‏دهد و در فرمان دیگری افراط و تفریط را موجب سرزنش و حسرت می‏داند: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»؛ «هرگز دستت را به گردنت زنجیر مکن [و ترک انفاق و بخشش مکن] و بیش از حد [نیز] دست خود را مگشای که مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی.»

افراط و تفریط نه تنها در امور مباح، کاری غیر عاقلانه و غیر شرعی است، بلکه حتی در امور نیک و پسندیده نیز امری غیرعقلانی و غیر شرعی محسوب می‏شود. اسراف و تندروی جامه زشتی است که قامت هر عمل پسندیده‌ای را ناپسند جلوه می‌دهد.


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91 آذر 12 توسط یار
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin