سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یار درونی

بعضی معلمها مثل مادر میمونن...اصلا معلم باید پرورش دهنده ی روح و جان آدمی باشه...همونطور که مادر در پرورش جسم نقش اساسی داره،معلم خوب هم در پرورش روح انسان

خدارا شکر میکنم به خاطر معلمهای خوبی که سر راهم گذاشت....نمیتونم بگم کدوم خوب بودن کدوم بد!!اصلا معلم بد معنی نداره...حتی فردی که شغل معلمی را انتخاب کرده اما کارشو دوست نداره و یا حتی بلد نیست ،درسهای خوبی به ما میده!!حداقلش اینه که بدونیم که بچه ها میفهمن که شما به زور وارد این فضا شدی..ازش یاد میگیریم که دنبال کاری که بلد نیستیم نریم و کلی چیز دیگه...اما با این وجود حتی تا به حال همچین معلم و دبیر و استادی هم نداشتم...همشون خوب و ماه بودند و همگی در یک سیر زمانی ،شخصیت و ساختار وجودی مرا شکل دادند دوست دارم اسم همه شان را اینجا بنویسم و ازشون تشکر کنم .

اما برخی معلمها خاص هستند...تاثیر عجیبی در انسان دارند ...مهم نیست در کدام مقطع و یا حتی چقدر با انها بودی ،اثر پایان ناپذیرشان در روح و درون ادم همواره حس میشود.

روز مادر که میشدبنا به رسمی که برای خودم گذاشته بودم حتما به این معلمهایم که نقش مادری پررنگتری برایم داشتند زنگ میزدم و روز مادر را بهشون تبریک میگفتند و اشاره میکردم که مادر واقعی، مادر درونی انسان است.

از طرفی روز معلم که میشد ،به مادرم تبریک ویژه میگفتم..چون بزرگترین معلم زندگیم مادرم است و دوست داشتم و دارم دست و پایش را ببوسم.

امسال کار من راحت شده...روز معلم و روز مادر یکی شده.هم به مادری که برایم معلم است باید تبریک بگویم و هم به معلمهایی که حق مادری بر گردنم دارند.

حال نمیدانم از واژه ی مادر برای معلمها استفاده کنم و یا از واژه ی معلم برای مادر

روز همه ی مادرهایم و همه ی معلمهایم مبارک باد.انشالله تحت عنایات خاص برترین و بالاترین و حقیقی ترین مادر هستی زهرای مرضیه سلام الله باشید.






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 اردیبهشت 10 توسط یار

اگر به تقویم نگاهی کنی،میبینی حدود 2 ماه یاد و ذکر زهرای مرضیه س را داشتی

از روز وفات حضرت معصومه س که دلها در حرم شریفش که بوی مادر را میدهدشروع میشود و بالبخندی در روز ولادت دختر بزرگوارش زینب س  که نمونه ای است از مادر ،وارد ایام شهادت میشویم....غصه ها زیادو زیادتر میشود تا روز شهادت و گویا باید مادر عباس  ص بیاید و تسلی بدهد...اما هیچ کس نمیتواند پیراهن مشکی را که برای مادر پوشیده ایم دراورد جز خود ایشان..در روز ولادت ،مادر دست مهربانش را برسر فرزندان یتیم میکشدو غبار غم را از چهره شان میزداید،طوری که جریان کوچه و در و اتش و...گویا از ذهن پاک میشود.

امسال فاطمیه  خانم بارداری را دیدم که حالات درونی اش ،با هرسال تفاوت چشمگیری داشت.او میگفت :زنان باردار این ایام را جور دیگر درک میکنند....برایم تعریف میکرد که سال گذشته فرزندی در رحم داشت و به زیارت مدینه ی منوره رفته بود...در خانه  ی زهرا س را دیده بود...انجا ندبه خوانده بود...درد مادر برایش سنگین شده بود.... فرزندش سقط شد و  میگفت فدای محسن زهراس....میگفت اگر زنی همان یک درد را بکشد لازم نیست برایش از بازو و میخ و کوچه و ...تعریف کرد همان یک درد برای گریه ی روز و شبش بس است.

امسال میگوید میخواهم فدایی امام زمان عج بیاورم و جالب این بود که در ایام شهادت ، فرزند 6ماهه در رحم داشت...در اتوبوس و مترو وقتی خانمهای دیگر متوجه وضع او میشدند از جا بلند میشدند و جای خود را به او میدادند...تشکر میکرد اما بعد اشکهایش جاری میشد...پرسیدم چرا هروقت کسی محبتی میکند ناراحت میشوی؟گفت یاد مادرم زهرا می افتم..من نه دختر پیغمبرم و نه مادر حسنین و نه همسر شیرمرد تاریخ ..و مردم فقط به خاطر اینکه باردارم احترامم میکنند ....این احترام غریبه ها مرا میکشد...ایا در مدینه فردی نبود که شرایط مادرم را درک کند؟ایا وقتی در کوچه ها ی تنگ مدینه راه میرفت ،راه را برایش باز میکردند؟ایا درختی را که سایبانش بود  و در راه بیت الاحزان به ان تکیه میدادو دمی انجا استراحت میکرد،نگهداری کردند؟

غمهایش  پایانی نداشت،وقتی مادرش برایش غذا میپخت و به او مهربانی میکرد،بغضش میگرفت و زیر لب میگفت ای کاش ان زمان که زهرا پشت در بود، حداقل خدیجه ص  زنده می بود...

ایام ،بوی مادر میدهد...هر فرزندی به دنبال خشنود کردن مادرش است...و همه ی ما مدیون مادری هستیم که لولاک لما خلقت الافلاک ...برای روز مادر به مادرم چه هدیه ای بدهم؟چگونه شادش کنم؟

 






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 اردیبهشت 10 توسط یار

 

 
شبکه  
شبکه تلویزیونی “من و تو” که از 6 آبان 1389 آغاز به کار کرده، یکی از شبکه‌هایماهواره‌ای فارسی زبان است که این روزها کانون گرم خانواده‌ها را نشانه رفتهاست.
این شبکه ماهواره‌ای پارا تا آنجا از مرزهای اصول اخلاقی جاری و ساری در فرهنگ نجیب ایرانی فراتر می‌گذاردکه از سوی شبکه‌های ماهواره‌ای‌ فارسی زبان آن سوی آب که خود همواره مورد انتقادبوده‌اند، نیز محکوم می‌شود.
اخیرا نیز شبکه “من و تو”، به عنوان تنها شبکهتلویزیونی در انگلستان که جشنواره سالانه “زن شایسته سال” را به صورت زنده پوششداد، مورد انتقاد جوانان و متفکران این کشور قرار گرفته است.
در زیر به بررسی برخیاز برنامه‌های این شبکه و اهداف پنهانی آن می‌پردازیم:
 
برنامه "چرا که نه؟معرفی شغل‌هایی بر خلاف فطرت زنان
مجری این برنامه کهدختر جوانی است هر بار به سراغ یک شغل می‌رود تا تجربیات خود از این مشاغل را دراختیار مخاطب قرار دهد.
نکته جالب در اینبرنامه این است که علی‌رغم صدها و هزاران شغل مناسب زنان، با شعار “چرا که نه؟” بهسراغ مشاغلی می‌رود که هیچ سنخیتی با جنس لطیف زن ندارد و به‌گونه‌ای به دنبال آناست که به مخاطب مونث خود القاء کند که آنچه که در جامعه ایرانی برای حمایت ازروحیات لطیف زن وجود دارد ممنوعیت و محدودیت است، اگرچه ورود به چنین مشاغلی دربسیاری از کشورهای غربی نیز ممکن نیست.
 
"آکادمی موسیقی"؛ روابط غیراصولی افراداین برنامه که با مجری‌گری “رها اعتمادی”، از عواملآشوب‌های خیابانی بعد از انتخابات88 و حضور کارشناسی خواننده بدسابقه دوران طاغوتاز جمله: “فائقه آتشین”، “بابک سعیدی” و “هومن خلعتبری” برگزار می‌شود در هر دورهعده‌ای از دختران و پسران ایرانی علاقه‌مند به خوانندگی را ضمن آموزش در معرضانتخاب بینندگان این برنامه قرار می‌‌دهد.
درخلال برنامه نیز کلیپ‌هایی از اجرای موسیقی و خوانندگی دختران و پسرانی که از ایرانبه این برنامه فرستاده شده، به نمایش درآمده و در پایان هر برنامه یک نفر از اینافراد به عنوان برنده اعلام می‌شوند.
جالب است که در پایان بسیاری از کلیپ‌ها که از سوی دختراناجرا می‌شود، این خواننده زن که به صورت افراطی مورد تقدس شرکت‌کنندگان در اینبرنامه نیز قرار می‌گیرد با اشک و آه و فغان به حال این جوانان حسرت می‌خورد و جایآنان را در برنامه آکادمی خالی می‌داند؛ این در حالی است که امروزه نه تنها بسترفراگیری فنون خوانندگی و نوازندگی برای تمام جوانان ایرانی فراهم است و شاهدبرگزاری کنسرت‌های اختصاصی بانوان در چهارچوب شئونات اسلامی هستیم، بلکه رشتهموسیقی به طور رسمی در دانشگاه‌های ایران تدریس می‌شود.
همچنین ارتباط به‌اصطلاح صمیمانه (خارج از چهارچوب‌هایاخلاقی و عرفی) شرکت‌کنندگان این آکادمی با یکدیگر، آن هم در برابر دیدگان همسران وخانواده‌هایشان که در آنجا حضور دارند، به شدت ترویج کننده روابط غیر اصولی و خارجاز شرع است، آنچنان که اخیرا در خبری که از سوی یکی از خبرگزاری های داخلی منتشرشد، شاهد آن بودیم که زنی به شوق شرکت در این برنامه و تامین هزینه مسافرت خود بهانگلستان، مهریه خود را به اجرا گذاشته و خواستار جدایی از همسر خودمی‌شود.
نوشته شده در تاریخ شنبه 92 اردیبهشت 7 توسط یار

کاهش بارداری مسلمانان بیش از متوسط نرخ جهانی/ ایران در صدر!

نیکولاس اِبِرشتات، از محققان انستیتو انترپرایز آمریکا، این یافته‌ها را به تازگی در دو مقاله ثبت کرده است.
این مقالات تصویر متفاوتی با تصویر معمول از افزایش متداوم جمعیت در سرزمین‌های اسلامی نشان می‌دهد. البته جمعیت در این کشورها رو به افزایش است، اما با ادامه روند کنونی، این افزایش جمعیت دیری نخواهد پایید.
 
عنوان نخستین مقاله اِبِرشتات "کاهش باروری در جهان اسلام: تغییری فاحش که در کمال تعجب کسی متوجه آن نشده است".
وی با استفاده از داده‌های بدست‌آمده از 49 کشورها و قلمروهای دارای اکثریت مسلمان دریافت که به طور میانگین نرخ باروری در سال‌های 1975 تا 80 و 2005 تا 2010، 41 درصد کاهش یافته است، حال آن که کاهش نرخ بارداری در کل جهان 33 درصد بوده است.
22 درصد از کشورها و قلمروهای مسلمان شاهد 50 درصد یا بیشتر کاهش باروری بوده‌اند. بیشترین کاهش در ایران، عمان، امارات متحده عربی، الجزیره، بنگلادش، تونس، لیبی، آلبانی، قطر و کویت و در حدود 60 درصد یا بیشتر طی سه دهه گذشته بوده است.
 
کاهش 70 درصدی نرخ باروری در ایران طی 30 سال / هشدار سازمان ملل نسبت به کاهش جمعیت ایران
کاهش نرخ باروری در ایران طی 30 سال گذشته حیرت‌انگیز و معادل 70 درصد بوده ، که به گفته اِبِرستات "یکی از سریع‌ترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر" بوده است.
ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ شنبه 92 اردیبهشت 7 توسط یار

معلّم یک کودکستان به بچه‌هاى کلاس گفت که می‌خواهد با آن‌ها بازى کند. او به آن‌ها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکى بردارند و درون آن، به تعداد آدم‌هایى که از آن‌ها بدشان می‌آید، سیب‌زمینى بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.
فردا بچه‌ها با کیسه‌هاى پلاستیکى به کودکستان آمدند. در کیسه بعضی‌ها 2، بعضی‌ها 3، بعضی‌ها تا 5 سیب‌زمینى بود. معلّم به بچه‌ها گفت تا یک هفته هر کجا که می‌روند کیسه پلاستیکى را با خود ببرند.
روزها به همین ترتیب گذشت و کم‌کم بچه‌ها شروع کردن به شکایت از بوى ناخوش سیب‌زمینی‌‌هاى گندیده. به علاوه، آن‌هایى که سیب‌زمینى بیشترى در کیسه خود داشتند از حمل این بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته، بازى بالاخره تمام شد و بچه‌ها راحت شدند.
معلّم از بچه‌ها پرسید: «از این که سیب‌زمینی‌ها را با خود یک هفته حمل می‌کردید چه احساسى داشتید؟» بچه‌ها از این که مجبور بودند سیب‌زمینی‌هاى بدبو و سنگین را همه جا با خود ببرند شکایت داشتند.
آنگاه معلّم منظور اصلى خود از این بازى را این چنین توضیح داد: «این درست شبیه وضعیتى است که شما کینه آدم‌هایى که دوستشان ندارید را در دل خود نگاه می‌دارید و همه جا با خود می‌برید. بوى بد کینه و نفرت، قلب شما را فاسد می‌کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می‌کنید. حالا که شما بوى بد سیب‌زمینی‌ها را فقط براى یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می‌خواهید بوى بد نفرت را براى تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟»
نتیجه اخلاقى داستان
کینه هر کسى را که به دل دارید بیرون بریزید وگرنه باید آن را تا آخر عمر با خود حمل کنید. بخشیدن دیگران بهترین کارى است که می‌توانید بکنید. .

 






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 اردیبهشت 4 توسط یار
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin